بانوی مینوی

از امام سجّاد عليه السّلام نقل شده فرمودند: هنگامى كه سر مقدّس امام حسين عليه السّلام را نزد يزيد آوردند، او آن سر را در پيش روى خود مى‏ نهاد و شراب مى‏ خورد، سفير شاه روم در مجلس يزيد شركت داشت، او از بزرگان و شخصيتهاى كشور روم بود، به يزيد گفت: «اى پادشاه عرب اين سر از آن كيست؟» يزيد: تو را به اين سر چه كار؟سفير روم: من وقتى كه به كشورمان روم بازگشتم، شاه روم از هر چيزى كه ديده ‏ام مى‏ پرسد، دوست دارم ماجراى اين سر و صاحبش را بدانم و به اطّلاع برسانم، تا او نيز در شادى تو شريك شود.
يزيد: مادرش فاطمه دختر رسول خدا است.
سفير روم كه مسيحى بود، به يزيد رو كرد و گفت: نفرين بر تو و دين تو، من دينى بهتر از دين تو دارم، …، اين دين شما چه دينى است؟….( داستان به صورت کامل در پست های قبلی باعنوان کلیسای حافر موجود است.)1
منظور اینکه باید اعتراض کردن را از یک مسیحی بیاموزیم که در این راه جان خود را فدای ابا عبد الله نمود. اما در عصر کنونی هم یزید و یزیدیان کم نیستند که با عناوین مختلف به ساحت مقدس پیامبر اکرم “صلی الله علیه وآله"، ابا عبد الله و دیگر ائمه “علیه السلام” توهین کرده و حرمت آن ها را نگه نمی دارند . چه کاریکاتور هایی که در این زمینه ها منتشر می کنند و چه شبهاتی که ایجاد می نمایند تا ما را از فرهنگ اسلامی و عاشورایی دور نگه دارند.

امروزه راه مقابله و اعتراض نسبت به آن ها فراوان و آسان است ،از انواع شبکه های اجتماعی مثل لاین ، وی چت ، وایبر ، واتس آپ ، تویتر و … تا ایمیل و وبلاگ و …همه و همه راه را برای ما باز گذاشته تا با یک جمله ی اعتراض آمیز یا بیان یکی از درس های عاشورا و مظلومیت آن بزرگان به پاخاسته و در مواقع لزوم وظیفه خطیر خود را به نحو احسن انجام دهیم. تا مصداق “و آخرِ تابعٍ لَه علی ذلک “نباشیم. ان شاء الله ماهم مثل آن مسیحی تازه مسلمان به توفیق شهادت برای ابا عبدالله"علیه السلام” توسط یزیدیان زمان نائل آییم ( که چه مرگی بهتر از این).

1-غم نامه كربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، ص: 211